پیشنوشت:
من وقتی مینویسم اینترنت، دقیقاً منظورم شبکه جهانی اینترنته. همون چیزی که مردم کشورهای منطقیتر دنیا بهش متصلن. چیزی به اسم اینترنت آزاد، یا اینترنت بینالملل نداریم. اینترنت یکیه با همون تعریفی که در جمله اول گفتم. چیزی که قبل از جنگ داشتیم، اینترنت ضعیف فیلترشدهای بود که ممکنه گاهی فیلترنت صداش کنم.
خلاصه که نه تنها اینجا، بلکه همهجا حواسمون باشه که اینترنت، بدون هیچ پسوند و پیشوندی.
(دسترسی آزاد به اینترنت درسته؛ اما دسترسی به اینترنت آزاد نه!)

از میانه جنگ ۱۲ روزه (اینطوری باید صداش کنیم؟) به بهانه شرایط امنیتی و جنگی، صاحبان ما، چیزی که با اسم اینترنت میشناختیم رو قطع کردند. (+)
عملاً از اون روز تا به امروز که در آتشبس به سر میبریم هم هنوز وضعیت اتصال به اینترنت مثل روزهای قبل از جنگ نشده. وضعیت امروز از فیلترنتی که داشتیم هم خرابتره . (+)
نیاز به گفتن نداره، قطعی اینترنت دوبار به کسبوکارهایی که به اینترنت وابسته هستن آسیب میزنه. یک بار از این طریق که مشتری به اینترنت دسترسی نداره و خریدی انجام نمیشه. یک بار هم از این بابت که توسعه و امن نگهداشتن نرمافزارها نیاز به دسترسی به اینترنت داره. (+)
خلاصه که از زمان قطعی کامل اینترنت، تا همین حالا که اختلال شدید داریم، کسبوکارهای زیادی آسیب مالی دیدن. (+)
گویا همینها (خوشبینانه البته همینها) باعث شد که چند روز پیش، علی حکیمجوادی (رئیس نصر تهران) گفت که داره برای شرکتهای عضو نصر دنبال مجوز دسترسی به اینترنت بینالملل (!) رو میگیره. بعد هم اعلام شد که شرکتها میتونن از طریق نصر درخواستی بدن و تعهدنامهای امضا کنن و بعدتر وصل بشن به اینترنت. (+)
این حرکت و بعدش هم حرفهای رضا قربانی، توی توییتر باعث شد سر زخم قدیمی اینترنت در ایران باز باشه و دوباره بحث فیلترنت و طبقاتی شدن اینترنت بالا بگیره.
اصلا اینترنت طبقاتی یعنی چی؟
خب، خیلی ساده، اینترنت طبقاتی یعنی اینکه دسترسی به اینترنت برای همه یه جور نیست. بسته به اینکه کی هستی، چه شغلی داری، یا چه جایگاهی توی جامعه داری، ممکنه به بخشهایی از اینترنت دسترسی داشته باشی و بخشهای دیگهش مثل همین الان فیلتر باشن.
مثلاً فکر کنید که اساتید دانشگاهها به سایتهای آموزشی مثل یوتیوب و امثالهم بدون فیلترشکن دسترسی داشته باشن. یا خبرنگارها به ایکس (توییتر سابق) راحت دسترسی داشته باشن. ولی مردم عادی، که نه پزشکن و نه خبرنگار، نه به ایکس دسترسی داشته باشن و نه به یوتوب. خیلی خلاصه، اینترنت طبقاتی یه جور تبعیضه. یک نگاه قیمگونه به مردمه. در حالی که دسترسی آزاد به اینترنت، یه حق اساسیه که باید برای همه برابر باشه.
امروز با حق دسترسی به اینترنت باید مثل حق دسترسیب به آب و هوا و جادهها(بدون در نظر گرفتن طرح ترافیک 🙂 برخورد کرد.
داستان اینترنت طبقاتی در ایران از کی شروع شد؟
اینترنت از بدو ورودش در ایران با داستان همراه بوده. فیلترینگ هم که یه صد همیشگی جلوی دسترسی مردم به اینترنت بوده اما، این داستان اینترنت طبقاتی تا اونجا که من میدونم برمیگرده به سال ۸۴ و شبکه ملی اطلاعات. که قرار بود دوستان (!) برامون یه اینترانت داخلی درست کنن و کلاً از دنیا جدا بشیم. بعدتر سر اعتراضات ۹۸، اینترنت که قطع شد فهمیدیم که بعضی از دوستان (!) مثل خبرنگارها برخلاف ما مردم عادی، به اینترنت دسترسی داشتن. اون هم بدون فیلتر!
این داستان ادامه پیدا کرد تا ۴۰۱ که وزارت علوم از دانشگاهها خواست که لیست اساتیدشون رو بهشون بدن تا اینترنت بدون فیلتر بدن به اساتید. (به بهونه نیازهای علمی و پژوهشی اساتید.) (دانشجو نیاز علمی پژوهشی نداشت؟)
بعدتر هم که داستان سیمکارتهای توریسیتی رو داشتیم. سیمکارتهایی که بدون فیلتر به اینترنت وصل بودن و فقط به توریستها فروخته میشدن.
همه اینها بود تا رسیدیم به اردیبهشت همین امسال که طرح شگفتانگیز منطقه آزاد سایبری (!) رو رو کردن. اینطور که در برخی مناطق خاص (پارکهای علم و فناوری مثلاً) برخی افراد بتونن به اینترنت بدون فیلتر دسترسی داشته باشن.
اینها همه نمونههایی از تلاشهای صاحبانمون (!) برای طبقاتی کردن اینترنت بود.
اما معمولاً این تلاشها با اعتراض گسترده از طرف مردم و کسبوکارها روبهرو میشد. اما این بار سازمان معظم نصر خودش پیشنهادی داد که عیناً مصداق طبقاتی کردن اینترنت بود: اینترنت اضطراری برای کسبوکارهای عضو نصر.
در ستایش دسترسی آزاد و همگانی
همونطور که گفتم، دسترسی آزاد و برابر به اینترنت یه حق اساسیه، مثل حق دسترسی به آب و غذا. حتی توی اعلامیه جهانی حقوق بشر، دسترسی به اطلاعات به عنوان یه حق انسانی شناخته شده.
اینترنت توی دنیای امروز یه ابزار ضروریه برای آموزش، ارتباط، کار و حتی زندگی روزمره. وقتی این دسترسی فقط به یه عده خاص محدود بشه، نابرابریها بیشتر میشه و فرصتهای رشد برای همه کم میشه.
تجربههای جهانی هم نشون داده که دسترسی آزاد به اینترنت، شکافهای دیجیتال رو کم میکنه، باعث رشد اقتصاد و پویایی جامعه میشه. حالا اینکه ما دوست داریم مثل همیشه برعکس تجربههای دیگران بریم خودش چیز جداییه.
اینها و هزاران دلیل دیگه، مجموعه دلایلین که باید با هر شکلی از طباقتی شدن اینترنت مخالفت کنیم و جلوش بایستیم. (چه به عنوان کسب و کار چه به عنوان فرد)
علاوه بر این، طبقاتی شدن اینترنت باعث میشه فیلترینگ عادیتر جلوه کنه و کمتر کسی دیگه به فکر رفع محدودیتهایی که از قبل با وجود فیلترنت وجود داشتن فکر کنه. همهی اینها راه هم در مجموع راه رو برای قطع همیشگی ما مردم ایران از اینترنت هموار میکنن.
با نامگذاری نمیشه تبعیض رو توجیه کرد
فرقی نمیکنه بهش چی بگن؛ اینترنت اضطراری، منطقه آزاد سایبری، اینترنت خبرنگاری و یا هر اسم قشنگ دیگهای. اسمش چیزی از کثافت بودنش کم نمیکنه.
هر شکلی از دسترسی بیشتر از باقی مردم، یک اسم داره: تبعیض.
چه کار کنیم؟
تا جایی که میشه اجرایی کردن همچین تصمیماتی رو پر هزینه کنیم.
اولین کار و راحتترین کار اینه که مخالفت خودمون رو با صدای بلند در هر جمع و شبکه اجتماعی، با هرچیزی که اینترنت رو محدود میکنه اعلام کنیم.
بعد از اون، به طرحهایی که دسترسی بیشتر از دیگران به اینترنت بهمون میده نپیوندیم. (بله برخی از ما ممکنه کسبوکاری داشته باشیم که ادامه حیاتش در گرو همچین کاری باشه (که به احتمال نود درصد اینطور نیست) اما بزرگتر فکر کنید و یک قدم جلوتر رو ببینید.
اگه صاحب کسبوکار اینترنتی هستید و سایت دارید، سایتتون رو فعلاً به ایران منتقل نکنید. (بله ممکنه up-time یا همچین متریکهاییش برای کاربر ساکن ایران بیاد پایین، اما در وضعیت فعلی اقلا برای سئو سایت خودتون خوب نیست همچین تصمیمی.)
و با دیگران درموردش صحبت کنید.
و به عنوان حرف آخر
من کمی نسبت به آینده وضعیت اینترنت در ایران نگرانم. امیدوارم که وضعیت دسترسی به اینترنت در ایران از این بدتر نشه. اما درصورتی که دسترسی ما به اینترنت از بین رفت، من هیچوقت از هیچ شبکه و پیامرسان ایرانی به هیچ عنوان و دلیل استفاده نخواهم کرد. (احتمالاً هم تنها راه ارتباطی ما همین وبلاگ خواهد شد. (الان خارج از ایران میزبانی میشه.)
یادمون نره: هرچقدر هم اسمش رو عوض کنیم، اصل ماجرا تغییری نمیکنه. حق دسترسی به ارتباط و اطلاعات، نه امتیاز یک صنف است و نه لطفی که کسی در زمان بحران به دیگری میکنه. این حق همه ماست.