هر سال نزدیک کنکور و اعلام نتایج یکسری عزیزان شروع میکنن به گفتن حرفهایی از این قبیل که: کنکور و نتیجهاش اونقدرها هم مهم نیست و قرار نیست آینده شما رو تعیین کنه و… اما این حرفها اقلا مخالف تجربه زیسته منه.
اول باید بگم که توصیههای این شکلی رو زیاد دوست ندارم؛ اما اگر برگردم به زمان کنکور خودم، یا قرار باشه در این مورد به خواهرم توصیهای کنم، میگم که اتفاقاً کنکور مهم و آینده ساز میتونه باشه. میگم که بره سمت رشتهای که بازار کار بهتری پس از فارغالتحصیلیش خواهد داشت و برای انتخاب رشتهاش زیاد به علاقهش توجه نکنه. (در کل با ایده شغل مورد علاقه هم کمی مخالفم ولی الان فرصت توضیحش نیست.)
ببینه کدوم رشتهها بازار کار بهتری دارن، و بین اونها در کدوم یکی میتونه بهتر عمل کنه.
امروز اینطور به شغل و تحصیل نگاه میکنم:
درواقع با تجربه زیسته تا به امروزم، میگم که قرار نیست الزماًً ما شغل مورد علاقه خودمون رو پیدا کنیم و با مشغول شدن به اون «آدم خوشحالی» بشیم.
مدل بهینهای که مبتنی بر تجربه من هست، پیدا کردن شغلی هست که درآمد حداقلی رو برامون به همراه داشته باشه و دغدغه نان رو با اشتغال به اون نداشته باشیم.
در کنار اون و در اوغات فراغت، مشغول بشیم به اون علاقهها. (تقریباً اون توصیه تو درست رو بخون کنارش علاقهت هم ادامه بده پدر مادرها)
البته که اگر بتونید کاری رو پیدا کنید که هم بهش علاقه دارید هم ازش خوب پول درمیارید خیلی خوبه اما بهنظرم احتمال همچین چیزی زیاد نیست. پس بهتره خودتون رو معطلش نکنید.
اینکه میگم به دنبال شغل مورد علاقه و احتمالاً پردرآمد گشتن اتلاف وقته، علل مختلفی داره، از اینکه موقع انتخاب رشته و شغل شناخت مناسبی از خودمون نداریم، تا اینکه موقع انتخاب شناختی از اون شغل نداریم، و حتی اینکه در طول زمان خواستهها و علایقمون عوض میشن و… (تازه اینها فقط دلایلی هستند که مربوط به درونیاتمونه)
خلاصه که، با اینکه شاید دوست ندارید بشنوید اول دنبال پول و امرار معاش باشید و بعد از اون به سراغ علاقهتون حرکت کنید.
(البته که اگر دغدغه مالی ندارید میتونید از همون ابتدا به سمت علاقهتون برید.)
برگرفته از این رشته توییتم (https://twitter.com/mmehdishafiee/status/1543522445990268928?s=20&t=zJlA04oCmPgiH58h3GP93w)، با اندکی تغییر.
تجربه زیسته شما در برخورد با کنکور و انتخاب رشته چیه؟ شما به خود گذشتهتون چه توصیهای دارید؟ توی کامنتها بنویسید.
2 دیدگاه روشن به دیگران گوش نکنید؛ کنکور مهمه و تأثیرگذار
سلام مهدی جان
این حرفت رو میفهمم و قبول دارم که خیلی خیلی به ندرت پیدا میشن کسایی که واقعا عاشق کارشون باشن و از کار غر نزنن اما متاسفانه من با ایده شما موافق نیستم. که برای انتخاب شغل فقط بازار کار در نظر گرفته بشه بطور مثال بفرض که رشتهای با بازار کار و دارمد بالا رو انتخاب کردیم، باوجود سرعت تحولات جامعه و تغییرات فناوری چه تضمینی هست که بعد از چهارسال این رشته همچنان درآمد بالا داشته باشد؟
قبول دارم پول واقعا مهمه اما میشه توی رشته ای که دوسش داری و به استعدادت میخوره دنبال شغل های پولسازترش باشی. یعنی مبنای اولیه استعداد باشه و مبنای دوم درآمد.
اما اینو که علاقه و استعداد رو کاملا بیخیال بشیم و صرفا بفکر کار پردرآمد باشیم بنظرم چندان درست نیست.
سلام حسین عزیز
نکته اول: منظور من اینه که بدون توجه به علاقه، بدون دنبال کردن رویای شغل موردعلاقه به دنبال شغل باشیم. شغلی که درآمد مورد نظر ما رو برامون به ارمغان میاره. صد البته که نکتهای که تو گفتی، درسته و حرفی توش نیست.
نکته دوم: من به عنوان یه قاعده، با توجه به اینکه از پس هزینههای گشتن به دنبال شغل مورد علاقه بر نمیام؛ ترجیح میدم که این رویا رو دنبال نکنم. و به نظرم این مفهوم شغل مورد علاقه که در راستای استعدادها و علاقههای ماست یک مفهوم جدید و برای من لاکژری محسوب میشه. اساساً به نظر من، در طول تاریخ انسان کارکرد شغل سیر کردن شکم بود. نه مورد علاقه بودن یا در راستای استعدادها بودن. البته که اگر این دو مورد از سر شانس و اتفاق، با درآمد هم راستا میشد خیلی عالی میشد. در حال حاضر ما داریم یک دوره گذار درباره مفهوم شغل رو تجربه میکنیم. دورهای که ما دوست داریم، شغلمون علاوه بر تأمین نیاز مالی (کارکرد اصلی شغل) مورد علاقه و هم راستا با استعدادهای ما هم باشند. در این دوره گذار هزینه رسیدن به شغل مورد علاقه برای فردی با طبقه درآمدی که من متعلق به اونم دنبال کردن رویایی دور و درازه و بهینهترین کار برای من اینه که مفهوم قدیمیتر شغل رو دنبال کنم و علاقه و استعدادم رو در الویتهای بعدی بگذارم.
رفع شدن نیازهای مالی و سودهای جانبی این (پول) برای من حیاتیتر از دنبال کردن استعدادها و علاقههام در محیط شغلیه.
در آخر باید بگم که به نظرم با توجه به روندهایی که هست در آیندهای نه چندان دور، این مفهوم شغل مورد علاقه برای همه قابل دستیابی خواهد بود. اما اون روز امروز نیست.